22 شهریور 1388 / 23 رمضان 1430 / 13 سپتامبر 2009
22 شهریور 1388 / 23 رمضان 1430 / 13 سپتامبر 2009
22 شهریور 1388 / 23 رمضان 1430 / 13 سپتامبر 2009 |
|
آيتاللَّه حاج ميرزا ابراهيم بن حسين خويي معروف به علامه خويي در حدود سال 1210ش (1247ق) در شهر خوي به دنيا آمد. وي پس از طي مقدمات و سطوح، راهي حوزه علميه نجف اشرف شد و در محضر عالماني همچون شيخ مرتضي انصاري و سيدحسين كوه كمرهاي، به مدارج والايي در علم دست يافت. علامه خويي همچنين از استادان نامآوري همچون شيخ محمدحسين كاظمي و شيخ مهدي نجفي كاشف الغطا، روايت ميكرد. او داراي جود و بخشش و علوّ طبع و مناعت نفس و انفاق في سبيلاللَّه بود و ثروت قابل توجهي كه از پدرانش به او رسيده بود در راه خدا انفاق كرد. از اين عالم رباني آثار متعددي بر جاي مانده كه حاشيه بر رسائل شيخ انصاري، شرح نهجالبلاغه موسوم به الدُّرَّةُ النّجفيه و شرح چهل حديث از آن جمله است. علامه خويي در زمان خود، به عنوان مجتهد بزرگ شهر، مورد احترام فوقالعاده مردم بود و افراد در مسائل گوناگون به ايشان رجوع ميكردند. حاج ميرزا ابراهيم خويي سرانجام در بيست و دوم شهريور 1286ش برابر با ششم شعبان 1325ق در جريان مربوط به حوادث مشروطه در هفتاد و شش سالگي در خوي به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپرده شد. |
مهدي قلي هدايت معروف به مُخبر السَّلطنه در سال 1243 ش در تهران به دنيا آمد. وي پس از اتمام دورس خود در دارالفنون، به رياست گمرك و پست آذربايجان رسيد و پس از مدتي به عنوان مترجم آلماني در دربار مظفرالدين شاه مشغول به كار گرديد. مهديقلي پس از صدور فرمان مشروطه به وزارت علوم رسيد و پس از حضور در چند كابينه و سپس به توپ بستن مجلس، به اروپا گريخت. وي وقتي پس از عزل محمد علي شاه به ايران آمد به حكومت آذربايجان فرستاده شد ولي بر اثر مخالفت با ستارخان و باقرخان، بار ديگر به اروپا فراري شد. مهديقلي هنگامي كه به ايران بازگشت پُستهاي متعددي را بر عهده گرفت كه ولايت آذربايجان يكي از آنها بود و شهادت شيخ محمد خياباني و چند قيام محلّي ديگر در آن زمان اتفاق افتاد. وي پس از كودتاي سيد ضياءالدين طباطبايي، بارها به وزارتهاي مختلف دست يافت و سپس به رياست ديوان عالي كشور رسيد. در خرداد 1306 كه مستوفي الممالك از رياست دولت كنارهگيري كرد، قرعه فال به نام مخبرالسلطنه هدايت افتاد و او به صدراعظمي دست يازيد. در دوران نزديك به شش سال و نيم نخست وزيري مخبرالسَّلطنه، پايههاي ديكتاتوري رضاخان پهلوي استوار شد و پس از مدتي، وي همچون غلام حلقه به گوشي بود كه فقط دستورات شاه را بدون چون و چرا اجرا ميكرد. سرانجام دوران او سپري شد و در شهريور 1312 از كار بر كنار گرديد. به اين ترتيب پرونده سياسي و اداري حاج مهديقلي هدايت كه در دوران پنج پادشاه، مصدر مشاغلي بود بسته شد و از آن پس كاري به وي ارجاع نگرديد. سرانجام وي در 22 شهريور 1334ش در 91 سالگي درگذشت. مهديقلي هدايت نزديك به پنجاه سال در صحنه سياسي ايران بازيگري كرد و علاوه بر كسب صدارت عظمي، به چهارده بار وزارت، چهار بار استانداري، يك بار رياست ديوان عالي كشور و نيز نمايندگي مردم تهران در مجلس نيز دست يافت. |
احمد بن طولون موسس سلسلهي طولونيان و فرمانرواي مصر و شام بود. طولونيان، نخستين سلسله از سلاطين مصر بودند و شام را نيز به قلمرو حكومت خود افزودند. نسب طولونيان به غلامي به نام طولون ميرسد كه حاكم بخارا، او را به همراه هدايايى براي مامون، خليفهي عباسي فرستاده بود. احمد بن طولون، سلسلهي طولونيان را بنيان نهاد كه طي سالهاي 254 تا 292 ق در مصر و شام حكومت كردند. ابن طولون را حافظ قرآن و مردي بخشنده، شجاع و متواضع دانستهاند كه از ضعيفان و بينوايان حمايت ميكرد و بر دشمنان سخت گير و خونريز بود. او همچنين به آباداني و احداث مراكز عام المنفعه در قلمرو حكومت خود اهتمام بسيار داشت. مشهورترين اثر او بيمارستاني است كه در مصر احداث نمود. |
|
|
مسكو مهمترين شهر روسيه بعد از جنگ تاريخي «مسكوآ» به تصرف نيروهاي فرانسه درآمد. مارشال كوتوزوف فرمانده كل نيروهاي روسيه ازمسكو دفاع مي كرد و بعد ازشكست روسها و كشته شدن40000نفر، فرانسويها مسكو را تصرف كردند. روسها بدنبال ورود نيروهاي فرانسوي به شهر كليه انبارهاي آذوقه مسكو را آتش زدند تا دشمن نتواند ازآنها استفاده كند و همين امر موجب بروز حريق تاريخي اين شهرشد. |
خسروپرويز پادشاه ساساني در چند لشكركشي متوالي، بينالنهرين، سوريه، فلسطين، مصر و آسياي صغير را تسخير كرد و فتوحات خود را تا استانبول فعلي گسترش داد. در سال 591 م، طي قراردادي بين خسرو پرويز و امپراتوري روم، صلح برقرار شد اما خلع و قتل امپراتور حامي خسرو، دست او را در يورش به قلمرو روم باز كرد. بدين ترتيب از پنجم ژانويه سال 603 م جنگهاي 24 ساله ميان دو كشور آغاز شد. سپاه ايران در سرزمين روم فتوحات قابل توجهي كردند تا آنجا كه بيزانس يا روم شرقي، تقريباً تمامي متصرفات خود را از دست داد. بدين ترتيب قلمرو خسرو پرويز به حدود قلمرو هخامنشيان رسيد، اما جنگ، طولاني شد و لجاجت خسرو براي ادامه آن، بيزانس را آماده تلافي كرد و از سال 627 حملات تعرضي بيزانس آغاز شد. در اين جنگ، آذربايجان ويران و غارت گرديد و سپاه بيزانس بين النهرين را گرفت. خسرو پرويز به تيسفون گريخت، اما پيشنهاد صلح را رد كرد. در اين ميان خسروپرويز (كه به علت پاره كردن نامه پيامبر اكرم(ص) مورد نفرين آن حضرت قرار گرفته و از هم گسستن حكومتش توسط آن حضرت خبر داده شده بود) پيدرپي از روم شكست خورد. پس از مدتي با شورش مردم و ارتش ايران، خسروپرويز از قدرت خلع و محبوس و سپس كشته شد. |
هفتمين مرحله از جنگهاي صليبي در اوت سال 1248م آغاز گرديد و در جريان آن، پادشاه فرانسه كه سه سال در پي تدارك اين جنگ بود به سوي قبرس به حركت درآمد و پس از توقفي چند ماهه، به سوي مصر حركت كرد. پادشاه فرانسه بر اين باور بود كه مصرْ كليدِ بيتالمقدس ميباشد. بنابراين با نيرويى كه نزديك به يكصد و بيست كشتي بزرگ آنها را منتقل ميساخت، در ژوئن 1249م به منطقه دمياط واقع در شمال مصر رسيد و آن جا را تصرف نمود. در اين زمانْ نيروهاي صليبي با پنجاه هزار سرباز قصد تسلط بر قاهره را داشتند اما سپاهيان مصر در شهر منصوره كه به شهر دمياط نزديك بود اردو زدند و با تاخت و تاز و حملات پراكنده خود، امنيت و آسايش اردوگاه صليبي را بر هم زدند. چندي بعد از اين نبرد كه در 13 سپتامبر 1250م به وقوع پيوست، لشگر مصر موفق شد راه تداركاتي صليبيها از طريق دريا را قطع نموده و آنها را در محاصره قرار دهد. اين وضعيت موجب گرديد تا سپاهيان صليبي در قحطي شديد و انواع بيماريهاي واگيردار گرفتار آيند. در نتيجه، فرماندهي صليبي مجبور به تسليم شده و سلاحهاي خود راتحويل دهند. پادشاه فرانسه كه بيمار و اسير بود، در صلح نامهاي كه با مصريها امضاء نمود، پذيرفت تا با پرداخت غرامت، خود و سربازانش را آزاد نمايد. به اين ترتيب مرحله هفتم جنگهاي صليبي با پيروزي مسلمانان خاتمه يافت. |
بعد از جنگهاي چهارگانه اعراب و اسرائيل و عدم موفقيت كشورهاي عرب در حذف رژيم اسرائيل و نيز اوجگيري اختلافات در ميان سران اسلامي، طرح صلح با اسرائيل مطرح گرديد. دولت مصر به رهبري انور سادات در سال 1979م اين طرح را عملي نمود. چند سال بعد از آن، ياسر عرفات نيز سلاح را زمين نهاد و به جرگه مدافعان صلح با رژيم غاصب صهيونيستي پيوست. در همين راستا در سيزدهم سپتامبر 1993م توافقنامه سازشي بين ياسر عرفات رهبر سازمان آزادي بخش فلسطين و اسحاق رابين نخستوزير وقت رژيم صهيونيستي در واشينگتن به امضا رسيد كه به توافق غزّه - اَريحا، موسوم شد. در اين توافقنامه كه دو سال پس از آغاز گفتگوهاي به اصطلاح صلحِ اعراب و اسرائيل منعقد شد، سازمان آزاديبخش فلسطين و رژيم صهيونيستي، يكديگر را به رسميت شناختند. همچنين اين رژيم، پس از اخذ امتيازات متعدد از ياسر عرفات، موافقت كرد تا از 90 درصد از اراضي كرانه باختري رود اردن عقبنشيني كند و تا سال 1999م، پيمانهاي نهايي ايجاد يك دولت فلسطيني در محدوده نوار غزه تا شهرِ اريحا در كرانه غربي رود اردن را امضا كند. علاوه بر آن، براساس قرارداد غزّه - اَريحا، شهرك سازي صهيونيستها در سرزمينهاي اشغالي نيز بايد خاتمه يابَد، زندانيان فلسطيني آزاد شده و مذاكره در مورد بازگشتِ آوارگان فلسطيني و تعيين خطوط مرزي آغاز گردد. عليرغم خوشبيني رهبرانِ سازمان آزاديبخش فلسطين، سرانِ رژيم صهيونيستي تقريباً به هيچ يك از تعهّدات خود در قرارداد غزّه - اَريحا پايبند نماندند و در مقابل، نه تنها ياسر عرفات را به دادن امتيازات متعدد وادار كردند، بلكه با انعقاد اين قرارداد با وي، جبهه متحد اعراب را در مذاكرات با تل آويو، متفرق نمودند. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}